وب نامه مطهر
مقالات و سروده ها و روزنوشت ها و معرفی آثار
دل دیدنی های شهر سرب و سراب(313)

من مادر را چون مدادی دیدم که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر می شود...
و اما پدر را چون یک خودکار شکیل و زیبا دیدم که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ می کند،خم به ابرو نمی آورد و خیلی سخت تر از این حرف هاست .فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر می تواند بنویسد …تا ناگهان از نوشتن می ماند!

من بوسه بر لب مار را آسان تر از بوسه بر دست های قدرتمدار دیدم.آن اگر نیش می زند، اين بيش مي زند.آن بر لب مي زند و اين بر مكتب.آن جان را مي گيرد و اين جانان را.زهر آن تاثير مي كند و زهر اين تحقير.

من همه پديده هاي هستي را ديدم كه با يك آهنگ مي بالند و با يك ضرباهنگ در شور و حالند.
من در هر قطره از قطرات هستي يك دنيا شور سرمستي ديدم.از هر رگ كائنات هزار رنگ حيات مي جوشد.
ادامه دارد....
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تاريخ : دو شنبه 10 تير 1392
| 6:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | درباره وب
نويسندگان
موضوعات وب
لينک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب